بسم الله الرحمن الرحیم
افشا:.... به نظر میرسد سنگسار کردن و چشم در آوردن و دست بریدن و این گونه رفتارها در زمان محمد خشن ترین شیوه های کشتن یک انسان به شمار میرفته اند، یعنی تلاش مسلمانان این بوده است که از سر کین خواهی و خشونت طلبی به بد ترین و خونبارترین شکل ممکن یک انسان را بکشند و وحشتناک ترین صحنه ممکن را بوجود بیاورند،.....
..... روشن است که جلوی تجاوز را نمیتوان گرفت، مسئله مهم این است که دستکم تجاوز جرم شناخته شود، و در اسلام چنین نیست. تجاوز به زنان اسیر شده در جنگ از انگیزه های اصلی مسلمانان برای شرکت در جهاد بوده و همچنان هم هست .
پاسخ: معترض ، مسلمانان را در رابطه با انحرافات جنسی به واکنشی وحشیانه آن هم از سر کین خواهی و خشونت طلبی ، متهم می نماید و از سوئی آنان را انسان های شهوت پرست و آلوده ای معرفی می کند که یکی از اهداف اصلی آنان از شرکت در جهاد و صحنه های نبرد چیزی جز به چنگ آوردن زنان زیبا روی و تجاوز به آنان نبوده است.
بی پایگی این ادعا،آنجایی نمود می یابد که براساس اظهارات وی (که منکر مبدا وحیانی برای قوانین جزایی اسلامی است ) ،باید این خود مسلمانان باشند که در عین شهوت گرائی ،با وضع چنین قوانین سخت گیرانه ای ،به دست خود عرصه را بر خویش تنگ نموده باشند ، که این مطلب اصلا با عقل سازگار نیست. زیرا طبق معمول باید قانون گزاران غیر الهی نفع خود را در وضع قوانین لحاظ نمایند ، نه اینکه کار را بر خود دشوار سازند.
در جزیره العرب پیش از اسلام هرزگی و فحشا امری عادی می نمود تا جائیکه بسیاری از زنان فاحشه به این فساد و آلودگی مشهور بوده اند به گونه ای که به آنان زنان صاحب پرچم اطلاق می شد، زیرا بر سر در آنان پرچمی نصب شده بود تا معرف شخصیت شیطانی صاحب خانه باشد و متقاضیان را به خانه ها ی آنان رهنمون شود.
بسیاری از بزرگان و اشراف قریش همچون ابوسفیان و ..........بی پروا به این خانه های فساد رفت و آمد داشته و حتی پس از آن، رفتار جنسی خود را برای دیگران نقل می نمودند. پس با این اوصاف، اگر (بنا به ادعای معترض) این دین ، غیر الهی و ساخته و پرداخته ی بشری شهوت ران باشد چه لزومی داشت که با وضع چنین قانون سختگیرانه ای ، رسیدن به امیال شهوانی را برای خود دشوار و بعضا نا ممکن سازند؟
در ضمن ، مجازات های اسلامی از جمله سنگسار ، زمانی در مدینه رسمیت یافت و به اجرا در آمد که دین نوپای اسلام برای گسترش و پیشرفت ، به جلب نظر و حمایت مردم نیازی مبرم داشت و ایجاد محدودیت نسبت به آنچه خو گرفته اند و اجرای مجازات هایی چنین سنگین می توانست از محبوبیت آن در بین مردم بکاهد .
بنابر این تنها توجیه قابل قبول در این رابطه الهی بودن این قوانین آن هم در جهت رعایت مصالح عمومی جامعه، با محدود کردن امیال خارج از اعتدال و مخرب آنان می باشد.
در ثانی معترض می کوشد تا مجازاتهای اسلامی از جمله سنگسار را نوعی کین ورزی غیر عقلانی در جهت انتقام جویی های شخصی و تنها برای زجر دادن هم نوعان خود معرفی نماید.
اما با کمی بررسی و تامل ، بطلان این ادعای معترض نیز،برای هر انسان حقیقت طلبی آشکار می گردد :
اول اینکه اگر بنای قانون گزار کین ورزی و انتقام جویی های شخصی بود باید سخت ترین مرگها و شکنجه ها در رابطه با خیانت و ابراز دشمنی و تلاش برای ضربه زدن به اسلام اعمال می شد در حالی که این گونه نیست وبا مراجعه به منابع تاریخی معلوم می گردد که هیچ یک از دشمنان اسلام به چنین کیفری مجازات نشدند و نیز از هیچ یک از سنگسار شد گان سابقه ی خصومتی نسبت به اسلام مشاهده و ضبط نگردیده است.حتی با جرات می توان ادعا نمود که اکثر قریب به اتفاق سنگسار شدگان در زمان رسول اکرم و امیرالمومنین صلواه الله علیهما ،کسانی بوده اند که با میل و اراده ی خود و برای پاک شدن از گناه ، و رهایی از سنگینی عذاب وجدان ، از این مجازات استقبال کرده اند ، و این حکم به تقاضای خود آنان وپس از مراجعه ی آزادانه ومکرر و اعتراف صریحشان به زنا ، در مورد ایشان به اجرا در آمده است ، و این مطلب مبین ایمان و اعتقاد قلبی آنان به اسلام می باشد، که درک چنین واقعیتی راه را به کلی بر اتهامات واهی معترض می بندد.
دلیل دیگری که هر انسان خردمند و منصفی را به رد ادعاهای بی اساس معترض در علاقه مند بودن اسلام به زجر انسانها وا می دارد این است که علی رغم سنگین بودن مجازات زنا ،براساس معیارها و چهارچوبی که اسلام تعیین نموده ، راه اثبات آن بسیار دشوار و در موارد ی ،غیر ممکن جلوه می نماید. به گونه ای که حتی چنین به ذهن تبادر می نماید که اسلام در حقیقت ،مجازات خطا پیشگان را به عنوان یک اصل خدشه ناپذیر و غیر قابل اغماض دنبال نمی کند بلکه آن را تنها به عنوان عاملی بازدارنده در جهت مهار نفس سرکش بشری و در راستای صیانت از کرامت انسان ارزشهای اخلاقی جامعه مورد تاکید قرار می دهد .