بسم الله الرحمن الرحیم
افشا: زنان در جوامع اسلامی همواره از موقعیت فرو تر بر خوردار بوده اند و بیشتر و بیشتر تضعیف شده اند. از ا ین لحاظ جای شگفتی نیست اگر مشاهده می کنیم که در این جوامع از گذ شته های دور تا به امروز جنایت سنگسار بیشترین قربانی را از زنان گرفته است.
دوستان سلام
در این پست امیدوارم به دو سوال و ادعا بپردازم و پاسخ هایی قانع کننده و در خور ارائه کنم:
* اول اینکه آیا اسلام به دنبال بهانه ای برای مچ گیری ، شکنجه و یا کشتن انسان ها ست؟
* و دیگر اینکه آیا بر اساس ادعای معترض ، زنان بیشترین قربانیان سنگسار هستند؟
البته این ذهنیت ، ممکن است به دلیل آسیب پذیر بودن زنان ، در ذهن ها ایجاد شده باشد، چرا که طبق معمول، و بر خلاف مرد که بعد از ارضای غریزه ی شهوانی خود ، صحنه را ترک گفته و در پی کار خود می رود، این ، زن است که باید علاوه بر بار گناه ، بار فرزند ناخواسته و رسوایی را نیز، به دوش بکشد.
پاسخ : گفتیم که یکی از راههای اثبات زنا اقرار اختیاری زنا کار( چه زن و چه مرد) می باشد و قاضی نباید در ادای کلمات اقرار، او را یاری دهد، چه رسد به اینکه بخواهد او را تحت فشار قرار داده ، وادار به اعتراف نماید . و اساسا اعترافی که از روی ترس یا شکنجه باشد در اسلام اعتباری ندارد و موجب حد نمی شود.
امام حسین علیه السلام فرمود: در عصر خلافت عمر زن حامله ای را نزد وی آوردند . عمر از منشا حاملگی او پرسید. زن گفت: این حمل بر اثر زنا است و به این ترتیب اعتراف کرد. عمر نیز فرمان داد تا او را ببرند و سنگسار کنند. علی علیه السلام او را در مسیر دید . از حاضران پرسید این زن چه کرده است؟ گفتند به زنا اعتراف کرده و عمر دستور سنگسار او را داده است. حضرت فرمود: او را نزد عمر بر گردانید. او را بر گرداندند. ایشان نیز نزد عمر آمده ، به او فرمود: آیا دستور داده ای که این زن را سنگسار کنند؟ عمر گفت: آری. حضرت فرمود: بر خود این زن تسلط داری نه بر بچه ای که در رحم اوست.عمر[ ابراز بی اطلاعی کرد و] گفت: من نمی دانستم که او حامله است. حضرت فرمود: بر تو لازم بود که این موضوع را بررسی کنی . سپس به عمر فرمود: گویا این زن را تهدید کرده و ترسانده ای و با او برخورد شدید نموده ای؟ عمر گفت: چه بسا چنین کرده باشم . حضرت علی علیه السلام فرمود: آیا نشنیده ای که رسول خدا فرمود: لا حد علی معترف بعد بلاء؟ انه من قیدت او حبست او تهددت فلا اقرار له ( یعنی: کسی که بعد از تحمل سختی و بلا اعتراف نماید حدی بر او نیست. همانا هر کسی را که در بند کنند یا حبس یا تهدید نمایند [و بترسانند] اقرار او پذیرفته نیست ). در این هنگام عمر آن زن را آزاد نمود و گفت: زنان عاجزند از اینکه فرزندی مانند علی بن ابی طالب بیاورند. اگر علی نبود ، عمر هلاک می شد. (مناقب خوارزمی . ص 80 )
حضرت آیت الله مکارم در درس خارج حدود و تعذیرات خود و در ذیل همین مسئله می فرماید: از عبارت جواهر پیداست که این مسئله اجماعی است ( یعنی همه ی فقهای شیعه به آن حکم کرده اند) البته فرقه های اهل سنت هم غیر از مالکی همین حکم را پذیرفته اند.
آیت الله مکارم در کتاب خود دلایلی را در رابطه با اثبات و توضیح این مدعا ذکر می فرماید از جمله :
1 . تمسک به اصل عدم جواز در اذیت بی دلیل مسلمانان و استصحاب عدم ارتکاب فعل حرام .
2 . دیگر آنکه، دلیل باردار شدن ، گسترده تر از زنا است ، از جمله :
وطی به شبهه [یعنی مقاربت از روی اشتباه و در تاریکی صورت گیرد ،و زنی به جای همسر تصور شده و با او مقاربت شود]، یا مقاربت در خواب [اینکه زنی در خواب و بدون اختیار مورد تعرض قرار گیرد] ، و یا احتمال اکراه و اجبار زن به این کار(زنای به عنف)، یا انتقال منی در حمام [به دلیل باقی ماندن منی مرد در کف حمام و جذب آن از طریق نشستن زن] و... (چه باکره باشد و چه غیر باکره) ، که با وجود یکی از این احتمالات و شبهات ،حدود موضوعیت خود را از دست داده و به اجرا در نمی آید. ( انوار الفقاهه.کتاب الحدود و التعزیرات.ج1.ص189-190)
توضیح اینکه:در حق الله هر گاه بتوان احتمالا تی عقلانی بر بی گناهی یک فرد تصور نمود، همین برای تبرئه کردن و آزار نرساندن به وی ، کفایت می کند.
* همچنین حضرت استاد در رابطه با عدم وجوب سوال، بلکه عدم جواز آن ، دلایلی ذکر می فرماید از جمله اینکه :
اصل ، عدم ارتکاب زنا ست [تا خلاف آن ثابت شود] و اصل ، عدم وجوب تفحص در شبهه ها ست.
حرمت تجسس در امور مسلمین و حرمت تلاش برای کشف اسرار آنان، و حرمت اشاعه ی فحشاء از دیگر دلایل ایشان می باشد.
بنا بر آنچه ذکر شد ، این که عده ای بگویند، واجب است جستجو و بررسی کنیم تا بتوانیم نهی از منکر کنیم یا حد الهی را جاری نماییم سخنی ضعیف و بی پایه است .
( انوار الفقاهه.کتاب الحدود و التعزیرات.ج1.ص190-191)
* * البته اگر تکرار و افزایش آن در جامعه ، موجب ترس و نگرانی ، نسبت به گسترش فساد و محرمات شود ، ممکن است حکم به وجوب بررسی و سوال شود به شرطی که باعث قطع یا تقلیل فساد شود، همچنان که درکتاب درالمنضود ، چنین آمده است.
( انوار الفقاهه.کتاب الحدود و التعزیرات.ج1.ص192)
* ب بر اساس مطالبی که عنوان شد آیا برخورد اسلام با زنان فریب خورده ، برخوردی حمایتی و به دور از تبعیض نیست؟
بسم الله الرحمن الرحیم
سنگسار (قسمت سوم):اقرار ، گزینه ای نامطلوب
افشا: ......دسته [ای ] از افراد فکر میکنند روحانیون اسلامی یک مشت انسانهای ........ هستند که علاقه مند به سنگسارشدن مردم و کشتن انسانهای بیگناه هستند، و معمولا معتقدند که آخوند اسلام را خراب کرده است، .....قضیه کاملا برعکس است، یعنی اسلام آخوندها را خراب کرده است و آخوندها بیگناه هستند.............................. آخوند به ذات خود ندارد هیچ عیب، هرچه عیب است از اسلام است.
دوستان سلام
در این پست و پستهای بعدی می خواهیم ببینیم آیا واقعا اسلام به دنبال کشتار و شکنجه ی انسان ها ست ؟
یکی از راههای اثبات زنا، اقرار و اعتراف صریح خود زناکار به گناه می باشد، البته به شرطی که این اعتراف تحت فشار و از روی اجبار نباشد، بلکه اختیاری بوده و در 4مرتبه و مجلس جداگانه تکرار شود. که در این صورت ، با اثبات جرم برای قاضی ، و در صورت تحقق دیگر شروط ، حکم سنگسار در مورد وی صادر می گردد.
اما سوال اینجاست که آیا اسلام از این گونه اعتراف ها که مرگ و رسوایی را به دنبال دارد ، استقبال می کند تا از آن در خلق صحنه هائی خون بار و وحشت آفرین مدد جوید؟ یا اینکه هدف دیگری را از وضع قوانین جزایی سخت ، دنبال می کند؟
حقیقت آن است که، اسلام اساسا از اظهار و اعتراف به گناه در حضور دیگران ، چه از روی جسارت و جرات ،و چه شرمساری و ندامت ، به عنوان عملی نا پسند و مذموم نهی می نماید و اعتراف بندگان به گناه را تنها در آستان ربوبی حضرت حق، مجاز می شمرد .
گاهی این اعتراف جلوه ای دیگر می یابد به این معنی که معترف با این کار خود می خواهد خود را در معرض تنبیه و مجازات قرار دهد تا از بار سنگین گناه و عذاب وجدان خلاصی یابد.
بر اساس آموزه های دین، اجرای حدود، از جمله سنگسار ، انسان گناهکار را از پلشتی گناه ، تطهیر ، و او را لایق بهشت می کند ، اما اسلام کسی را به اعتراف ترغیب نمی نماید ، چرا که بنای اسلام بر تحول درونی افراد و توبه حقیقی آنان در خلوت ها است ، وخداوند به هیچ عنوان راضی نیست که بندگان آبروی خود را برده و در حضور دیگران ،خود را خوار و بی مقدار نمایند .
اگر کسی به زنا اقرار نماید ،گرچه این عمل می تواند نشانه ی ندامت و دگرگونی وی باشد و تصور شود که او باید مورد تحسین قرارگیرد، اما بر خلاف این تصور ، نه تنها اسلام او را به خاطر اعتراف به گناه (در حضور دیگران) تحسین نمی کند بلکه مجازات خود خواسته ی وی را در موردش به اجرا می گذارد.
البته در این مسیر ، حاکم شرع باید تلاش کند که تا حد امکان جرم به اثبات نرسد ؛ برای مثال اگر می بیند زبان فرد می گیرد نباید او را در ادای کلمات یاری نماید ،و به قول معروف حرف در دهان او نگذارد.بلکه باید به گونه ای نا محسوس وی را از اعتراف منصرف سازد و اگر مجرم مصر بود و اعتراف صریح نمود، او را به بهانه ای، راهی منزل نماید تا احیانا اگر از اعتراف پشیمان شد ، با عدم مراجعه ی بعدی وی موضوع به خودی خود فیصله یابد .
در این رابطه به روایات فراوانی می توانم استناد کنم تا شبهه ای باقی نماند اما به خاطر مجال اندک به تعدادی بسنده می کنم:
1. از طریق عامه (اهل سنت) وارد شده که امام علی کرم الله وجهه به شراحه که به زنا اقرار کرده بود و آثار حمل در او پیدا بود فرمود: شاید آن [مرد زناکار] در حالی که تو خواب بودی با تو زنا کرد؟شاید او تو را مجبور به این کار کرد؟ شاید مولایت تو را به عقد او در آورده و تو کتمان می کنی؟ .....
(الفقه علی المذاهب الاربعه، ج 5، ص 91)
2.از ابن عباس نقل شده که ماعز وقتی به نزد رسول اکرم آمد و اقرار به زنا نمود.حضرت به وی فرمود:وای بر تو شاید(تنها) او را بوسیدی یا (تنها) او را لمس کردی یا(تنها) به او نگاه کردی؟ گفت: نه ...........
(سنن بیهقی.ج8.ص226 )
3.( ادامه ی روایت قبل از زبان ابو هریره) :...رسول اکرم به ماعز فرمود:آیا می دانی زنا چیست؟ گفت: آری با آن زن رفتاری کردم که مرد با همسر حلال خود می کند. حضرت فرمود:از گفتن این مطلب چه قصدی داری؟ گفت:می خواهم که تطهیرم کنی.[اما باز هم رسول اکرم قانع نشده] فرمود : با او دخول کردی مانند میل در سرمه دان یا عصا در شئ ؟گفت: بله ای رسول خدا.......[ علی رغم تلاش حضرت برای منصرف کردن ماعز و با اصرار او عاقبت] حکم سنگسار در مورد وی [صادر و ] به اجرا در آمد.در این بین دو نفر ماعز را مورد سرزنش قرار دادند و به هم گفتند: خدا از او پوشاند ولی او راضی نشد الا اینکه مثل سگ سنگسار شود.
در مسیر بازگشت به اتفاق رسول اکرم به مرداری رسیدند. حضرت آنان را به خوردن مردار امر فرمود. تعجب نمودند .حضرت فرمود رفتار شما با برادرتان از این پلیدتر بود[اشاره به اینکه غیبت و عیب جویی دیگران از خوردن مردار بدتر است] سپس فرمود: قسم به کسی که جانم به دست اوست الان وی در نهرهای بهشت شناوری می کند. (سنن بیهقی .ج8 .ص227)
4.ابو بصیر از امام صادق چنین نقل کرد که فرمود :در زمان خلافت امیرالمومنین (ع)مردی به محضر امام رسید و گفت : ای امیر مومنان من زنا کرده ام .مرا پاک کن.حضرت به او فرمود: از کدام طایفه و قبیله ای؟ گفت: از طایفه ی مزینه هستم.امام فرمود: آیا از قران چیزی خوانده ای؟ گفت : آ ری. فرمود: پس بخوان. مرد مقداری از آیات قران را به خوبی خواند.
امام به او فرمود: آیا مبتلا به جنون هستی؟ گفت : خیر [بلکه عاقلم] . فرمود برو تا درباره ی تو محرمانه سوال کنم . مرد رفت . اما زمانی نگذشت که مجددا برگشت و گفت : ای امیر مومنان من زنا کرده ام مرا پاک کن.امام (ع)این مرتبه از راه دیگری او را مورد سوال قرار داده فرمود: آیا همسر هم داری ؟گفت: آری .فرمود:همسرت با تو زندگی میکند؟گفت :آری .حضرت مجددا فرمود:برو تا درباره ی تو پنهانی سوال کنم .امام (ع)کسی را نزد اقوام او فرستاد و از حال آن مرد خبر گرفت . آنان گفتند :او مردی عاقل و داناست .آن مرد برای سومین بار به نزد علی (ع) آمد و سخن خود را تکرار و گناهش را بر زبان جاری کرد .علی (ع) برای سومین بار به او فرمود : برو تا درباره ا ت تحقیق کنم .آن مرد رفت و برای مرتبه ی چهارم برگشت و به گناه خود ، اعتراف کرد .امام دستور داد تا قنبر او را نگاه دارد، چون با چهار مرتبه اقرار ، گناه او ثابت شد و باید حکم سنگسار بر او جاری می شد ، اینجا بود که امیر مومنان در غضب شد و فرمود :چه زشت است که کسی از شما از این گونه گناهان را مرتکب شود آن گاه خود را در برابر چشم همه ی مردم رسوا نماید !آیا نمیشد در خانه ا ش توبه کند ؟!به خدا سوگند هر آینه توبه ی او بین خود و خدایش بهتر از این است که من بر او اقامه ی حد نمایم.
آن گاه مرد زنا کار را برای اجرای حد الهی بیرون آورد و میان مردم ندا داد : ای مردم !از خانه خارج شوید تا حد خدا بر این مرد جاری شود اما همه صورت های خود را بپوشانید تا هیچ کس دیگری را نشناسد . آن مرد را برای اقامه ی حد الهی به صحرا بردند .مرد گفت : ای امیر مومنان ! به من مهلت دهید تا دو رکعت نماز بخوانم. نمازش را خواند. سپس او را در گودالی که برای این کار آماده شده بود گذاشتند. حضرت رو به مردم کرد و فرمود: ای گروه مسلمانان این حق از حقوق خداست و هر کس حقی از خدا به گردن دارد در اجرای حد شرکت نکند، زیرا کسی که حدی [ هر حدی نه فقط زنا ] از حدود خدا بر گردن دارد نباید اقامه ی حد کند.
همه رفتند و فقط امیرالمومنین و امام حسن و امام حسین باقی ماندند.حکم خداوند به اجرا در آمد . و حضرت بر بدن آن مرد نماز گزارد و او را دفن نمود. شخصی پرسید: آیا او را غسل نمی دهید؟ امام فرمود : همانا [او] به چیزی غسل کرد که تا روز قیامت موجب پاکی است و بر امر عظیمی صبر نمود.
(الکافی ج7ص188)
5.اصبغ ابن نباته نقل می کند که مردی نزد امیرالمومنین آمد و گفت یا امیرالمومنین من زنا کردم پس پاکم کن.حضرت از او روی گرداند .سپس فرمود: بنشین.[آنگاه خطاب به حضار] و فرمود: آیا عاجزید از اینکه اگر به این گناه نزدیک شدید آن را برخود مستور نگاه دارید همچنان که خدا آن را مستور نگاه داشت؟.....[اما جوان دلش آرام نشد] در نهایت بعد از اعتراف سوم حضرت فرمود: برو تا در موردت پنهانی [تحقیق و] سوال نماییم همچنان که آشکارا سوال نمودیم پس اگر بازنگشتی تو را طلب نخواهیم کرد.
(وسائل .ج18.باب 16 از مقدمات حدود.ح16)
بسم الله الرحمن الرحیم
افشا:.... به نظر میرسد سنگسار کردن و چشم در آوردن و دست بریدن و این گونه رفتارها در زمان محمد خشن ترین شیوه های کشتن یک انسان به شمار میرفته اند، یعنی تلاش مسلمانان این بوده است که از سر کین خواهی و خشونت طلبی به بد ترین و خونبارترین شکل ممکن یک انسان را بکشند و وحشتناک ترین صحنه ممکن را بوجود بیاورند،.....
..... روشن است که جلوی تجاوز را نمیتوان گرفت، مسئله مهم این است که دستکم تجاوز جرم شناخته شود، و در اسلام چنین نیست. تجاوز به زنان اسیر شده در جنگ از انگیزه های اصلی مسلمانان برای شرکت در جهاد بوده و همچنان هم هست .
پاسخ: معترض ، مسلمانان را در رابطه با انحرافات جنسی به واکنشی وحشیانه آن هم از سر کین خواهی و خشونت طلبی ، متهم می نماید و از سوئی آنان را انسان های شهوت پرست و آلوده ای معرفی می کند که یکی از اهداف اصلی آنان از شرکت در جهاد و صحنه های نبرد چیزی جز به چنگ آوردن زنان زیبا روی و تجاوز به آنان نبوده است.
بی پایگی این ادعا،آنجایی نمود می یابد که براساس اظهارات وی (که منکر مبدا وحیانی برای قوانین جزایی اسلامی است ) ،باید این خود مسلمانان باشند که در عین شهوت گرائی ،با وضع چنین قوانین سخت گیرانه ای ،به دست خود عرصه را بر خویش تنگ نموده باشند ، که این مطلب اصلا با عقل سازگار نیست. زیرا طبق معمول باید قانون گزاران غیر الهی نفع خود را در وضع قوانین لحاظ نمایند ، نه اینکه کار را بر خود دشوار سازند.
در جزیره العرب پیش از اسلام هرزگی و فحشا امری عادی می نمود تا جائیکه بسیاری از زنان فاحشه به این فساد و آلودگی مشهور بوده اند به گونه ای که به آنان زنان صاحب پرچم اطلاق می شد، زیرا بر سر در آنان پرچمی نصب شده بود تا معرف شخصیت شیطانی صاحب خانه باشد و متقاضیان را به خانه ها ی آنان رهنمون شود.
بسیاری از بزرگان و اشراف قریش همچون ابوسفیان و ..........بی پروا به این خانه های فساد رفت و آمد داشته و حتی پس از آن، رفتار جنسی خود را برای دیگران نقل می نمودند. پس با این اوصاف، اگر (بنا به ادعای معترض) این دین ، غیر الهی و ساخته و پرداخته ی بشری شهوت ران باشد چه لزومی داشت که با وضع چنین قانون سختگیرانه ای ، رسیدن به امیال شهوانی را برای خود دشوار و بعضا نا ممکن سازند؟
در ضمن ، مجازات های اسلامی از جمله سنگسار ، زمانی در مدینه رسمیت یافت و به اجرا در آمد که دین نوپای اسلام برای گسترش و پیشرفت ، به جلب نظر و حمایت مردم نیازی مبرم داشت و ایجاد محدودیت نسبت به آنچه خو گرفته اند و اجرای مجازات هایی چنین سنگین می توانست از محبوبیت آن در بین مردم بکاهد .
بنابر این تنها توجیه قابل قبول در این رابطه الهی بودن این قوانین آن هم در جهت رعایت مصالح عمومی جامعه، با محدود کردن امیال خارج از اعتدال و مخرب آنان می باشد.
در ثانی معترض می کوشد تا مجازاتهای اسلامی از جمله سنگسار را نوعی کین ورزی غیر عقلانی در جهت انتقام جویی های شخصی و تنها برای زجر دادن هم نوعان خود معرفی نماید.
اما با کمی بررسی و تامل ، بطلان این ادعای معترض نیز،برای هر انسان حقیقت طلبی آشکار می گردد :
اول اینکه اگر بنای قانون گزار کین ورزی و انتقام جویی های شخصی بود باید سخت ترین مرگها و شکنجه ها در رابطه با خیانت و ابراز دشمنی و تلاش برای ضربه زدن به اسلام اعمال می شد در حالی که این گونه نیست وبا مراجعه به منابع تاریخی معلوم می گردد که هیچ یک از دشمنان اسلام به چنین کیفری مجازات نشدند و نیز از هیچ یک از سنگسار شد گان سابقه ی خصومتی نسبت به اسلام مشاهده و ضبط نگردیده است.حتی با جرات می توان ادعا نمود که اکثر قریب به اتفاق سنگسار شدگان در زمان رسول اکرم و امیرالمومنین صلواه الله علیهما ،کسانی بوده اند که با میل و اراده ی خود و برای پاک شدن از گناه ، و رهایی از سنگینی عذاب وجدان ، از این مجازات استقبال کرده اند ، و این حکم به تقاضای خود آنان وپس از مراجعه ی آزادانه ومکرر و اعتراف صریحشان به زنا ، در مورد ایشان به اجرا در آمده است ، و این مطلب مبین ایمان و اعتقاد قلبی آنان به اسلام می باشد، که درک چنین واقعیتی راه را به کلی بر اتهامات واهی معترض می بندد.
دلیل دیگری که هر انسان خردمند و منصفی را به رد ادعاهای بی اساس معترض در علاقه مند بودن اسلام به زجر انسانها وا می دارد این است که علی رغم سنگین بودن مجازات زنا ،براساس معیارها و چهارچوبی که اسلام تعیین نموده ، راه اثبات آن بسیار دشوار و در موارد ی ،غیر ممکن جلوه می نماید. به گونه ای که حتی چنین به ذهن تبادر می نماید که اسلام در حقیقت ،مجازات خطا پیشگان را به عنوان یک اصل خدشه ناپذیر و غیر قابل اغماض دنبال نمی کند بلکه آن را تنها به عنوان عاملی بازدارنده در جهت مهار نفس سرکش بشری و در راستای صیانت از کرامت انسان ارزشهای اخلاقی جامعه مورد تاکید قرار می دهد .
بسم الله الرحمن الرحیم سنگسار(قسمت اول): زنا در محکمه ی وجدان دوستان سلام ان شاءالله از امروز به بحث جدیدی پیرامون انحرافات جنسی و سنگسار خواهم پرداخت که از اهمیت بسزایی برخورداره ومتاسفانه به دستمایه ی دشمن برای حمله به اسلام تبدیل شده ،امیدوارم بتونم در این مجال اندک حق مطلب رو ادا کنم و مطالب ارائه شده برای خوانندگان مفید فایده باشه. افشا :... آیا در شریعت اسلام مکافات سنگسار وجود دارد یا نه؟... ...زنا (تماس جنسی خارج از ازدواج) اساساً جرم نیست (اما از نظر من غیر اخلاقی است) و شایسته هیچگونه مجازاتی نیست،... ...برای سنگسار توضیحی افزون بر آنچه در قبیح بودن اما جرم نبودن زنا آوردم ندارم ... پاسخ: معترض ادعا می کند که زنا وارتباط ناسالم جنسی جرم نیست بلکه تنها عملی غیر اخلاقی است .من پاسخ توهم وی را با 3 پرسش آغاز می کنم : اول : تعریف معترض از جرم چیست و اساسا در دیدگاه وی به کدامین عمل و با کدامین شاخصه جرم اطلاق می شود ؟ دوم : اخلاق در نظر وی چه تعریفی دارد و تلقی وی از عمل اخلاقی یا غیر اخلاقی چیست؟ وسوم اینکه: در کدامین قانون ومنشور نانوشته ای جرم بودن یا غیر مجرمانه بودن زنا را جستجو کرده و به چنین نتیجه ای رسیده است؟ اینها سوالاتی است که معترض و امثال وی هرگز پاسخ و توجیه قابل قبولی برای آن نخواهند داشت چرا که با انکار یگانه خالق هستی و تنها واقف به مصالح بشر و تنها شایسته ی تقنین در عالم یعنی خداوند ،باب معرفت به حقایق عالم بسته شده و دست یافتن به قانونی که در بر گیرنده ی همه ی مصالح و کمالیات بشر باشد غیر ممکن خواهد بود و انسان از یک برنامه ی مدون با اصولی محکم و استواردر جهت رسیدن به رشد و تعالی محروم خواهد ماند. آنچه برای موحدین مسلم و قطعی است آن که ، نهی و نکوهش ادیان الهی( از جمله اسلام ) ازیک فعل یا شیئ نشان دهنده ی ارتباط مستقیم آن با سر نوشت انسان و جوامع بشری بوده ، و شدت نهی شرایع آسمانی و تعیین مجازاتهای سنگین برای یک جرم یا معضل اجتماعی ، نشان گرتاثیر به سزا و تخریبی آن درسلامت وپویایی جامعه وافراد آن در مسیر تعالی و بالندگی است. در این میان یکی از سنگین ترین مجازات ها مربوط به انحرافات جنسی است که ممکن است با دیدی محدود و یک جانبه گرایانه بسیار تند و خشونت بار جلوه نماید. معترض و هم فکرانش ایجاد ارتباط جنسی مطابق میل و خارج از ضابطه یا به تعبیر دیگر زنا را مربوط به دایره ی اختیارات و آزادی های فردی هر انسانی دانسته و منع او را از ابراز تمایلات درونی ،مخالف آزادی های وی و تعدی به حریم خصوصی افراد تلقی می کنند . طبق این نظر هرگاه دونفر، بر خلاف قانون طبیعت و وجدان ، و صرفا به قصد ارضائ غریضه ی شهوانی با هم در آمیزند ، آثار این انحراف تنها دروجود آن دو خلاصه شده و از محدوده ی دو بدن فراتر نمی رود، در حالی که براساس آموزه های دین وبر خلاف این نگاه ساده انگارانه ، تک تک کنش و واکنش های هر انسانی بر جامعه وحتی نسل های اتی بشری تاثیر مستقیم و غیر قابل انکار می گذارد. زنا چگونه جرم نیست در حالی که هر عقل سلیمی با بررسی آثار و تبعات تخریبی آن از بعد فردی وجامعه شناختی ، بر جرم و ناهنجار بودن آن صحه می گذارد : 1. افزایش نا امنی برای زنان و دختران در اثر شیوع این آفت اجتماعی ، 2. فرار جوانان از پذیرش بار مسئولیت تشکیل خانواده و تن ندادن به ازدواج به خاطر نقد و سهل الوصول بودن لذات شهوانی 3.ایجاد حس بد بینی و بی اعتمادی در بین دختران و پسران پایبند به اخلاق و بی رغبتی آنان نسبت به ازدواج و تشکیل خانواده به خاطراحتمال عدم سلامت طرف مقابل ، 4. عدم وفاداری وپایبندی جوانان به وعده ها وتعهدات خود و در نتیجه ایجاد شکست ها،ناکامی ها و سرخوردگی ها ی عاطفی برای طرف مقابل . 5. بالا رفتن سن ازدواج خصوصا دردختران و تشدید بحرانهای روحی و جسمی در جوانان 6. افزایش سوء ظن در بین همسران نسبت به سلامت یکدیگرحتی پس از گذشت سال ها زندگی مشترک ، 7. متزلزل شدن کانون خانواده ها وافزایش آمار طلاق 8. گسترش اختلافات و نزاع های بین خانواده ها تا سر حد قتل یا گسست روابط فامیلی 9.طرد دختران فریب خورده از خانواده ها و در نتیجه از دست دادن حمایت مالی و اجتماعی خانواده و مجبور شدن آنان به تحمل تجرد وکار کردن برای امرار معاش 10 . جذب شدن دختران فریب خورده و فراری یا طرد شده از کانون خانواده به خانه های فساد برای تن فروشی جهت تامین امنیت و در آمد های بی مرارت 11. ایجاد میل به تجربه ی شکل های دیگر انحرافات جنسی وگناهان بیشترو بزرگترتا جایی که افراد تلاش می کنند برای دست یابی به لذت شهوانی بیشتر به مقاربت های جمعی در آن واحد یا حتی نزدیکی با حیوانات روی آورند. 12. از بین رفتن حیا و گسترش بی شرمی در جامعه تا جایی که دیگر برای چنین افرادی شهره شدن به گناه و بد نامی ،هیچ ناراحتی و نگرانی را در پی ندارد. 13. بی غیرت وبی تفاوت شدن افراد زنا کار نسبت به سلامت خانواده و فرزندان تا جایی که دیگر حتی در قبال انحرافات جنسی همسر و فرزندان واکنشی از خود نشان نخواهند داد. 14. قوت یافتن احتمال گرایش زناکاران به زنای با محارم ، تا جایی که در مرتبه های بعدی انحراف حتی اعضای خانواده ها ی آنان نیز، از تعرض مصون نخواهند بود. 15. شیوع بیماری های همه گیر و صعب العلاج مقاربتی 16. افزایش آمار سقط جنین 17.ولادت فرزندان بی هویت وسر راهی 18. اختلال در نسل و محرومیت فرزندان نامشروع از ارث و حمایت های خانوادگی ، فامیلی و اجتماعی 19. بحرانهای روحی و عاطفی برای کودکان سر راهی، که بعضا تا اخر عمر از آغوش گرم والدین محروم خواهند ماند و با حسرت نشناختن هویت خویش بعد از سالها تلاش نا موفق ،مایوسانه و با قلبی پراندوه این دنیا را وداع خواهند گفت . 20. بزه کارشدن کودکانی که به خاطر عدم تجربه ی عطوفت والدین، در نهایت ، مسیرانتقام از اجتماعی را که آن را در بد بختی خود دخیل می دانند در پیش گرفته و به موجوداتی شرور و خطر ناک بدل خواهند شد (می توان به راحتی سنگدل ترین و خون خوارترین جنایت کاران تاریخ را در میان حرام زادگان و افرادی با هویت های نامعلوم یافت) آیاهمه ی این تبعات شوم که در حقیقت گوشه ای ازآثاراین خودکامگی بشر می باشد دلیل موجهی نخواهد بود تا امثال معترض به خود آمده و همچنان بر حرف باطل و بی پایه ی خود اصرار نورزند؟ چگونه است که عبور از چراغ قرمز در شب آن هم در خیابانی خلوت بر اساس توافق همگان قانون شکنی و جرم تلقی شده و فرد مجرم مستحق عقوبت و پرداخت جریمه می باشد اما اقدام به این خطای اجتماعی با پیامدهایی چنین مخرب وسنگین ، در نظر معترض عملی صرفا غیر اخلاقی و نه جرمی قابل پیگرد جلوه می نماید ؟ به راستی چه جنایتی برای یک کودک سرراهی از این بالاتر که زن و مردی خود خواه بدون در نظر گرفتن آینده و سرنوشت وی و تنها برای اطفای شهوت و لذتی زود گذربه چنین کاری دست بزنند و بدین واسطه ولادتی نامیمون را برای او رقم بزنند .انسان جوجه ی ماشینی نیست که با بودن اب و دان و بدون درک حضور والدین به زندگی ادامه داده و به کمال مطلوب خود برسد، او نیاز دارد که در آغوش گرم والدین خود جای گیرد ، بوسیده شود و با نوشیدن هر جرعه شیر از سینه ی مادر، محبت و عشق را تجربه نماید، تا بدین سان ساختارشخصیتی و انسانی وی شکل گیرد و تحت تربیت صحیح والدین به بار بنشیند. زن و مردی که بدون پذیرش مسئولیت ،این طفل را به جامعه تحمیل نموده و با بی مبالاتی و بی تفاوتی ، به ادامه ی شهوت رانی خود در مرتبه های متعدد و با افراد دیگرادامه می دهند ، چگونه خود را انسان می نامند؟ و گذشته از این ودر کنار چنین کودکان محروم ازهویت و عاطفه ، جرم و گناه جنینی که با سقط شدن ازادامه ی حیات وتجربه ی زیباییهای عالم محروم می شود چیست ؟