سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ترس با نومیدى همراه است ، و آزرم با بى بهرگى همعنان ، و فرصت چون ابر گذران . پس فرصتهاى نیک را غنیمت بشمارید . [نهج البلاغه]
کل بازدیدها:----52676---
بازدید امروز: ----11-----
بازدید دیروز: ----2-----
رایـحه ی حقـیقـت

 

نویسنده: ریحان
دوشنبه 86/4/11 ساعت 3:55 عصر

                                                     بسم الله الرحمن الرحیم

اعدام ( قسمت سوم):پاسخ به تارنمای افشا

(نقد پاسخ آرش بی خدا به سید علی تهرانی از شاگردان آیت الله بهجت)  

                                                         

                                                                                                            

معترض مجازات اعدام را عملی غیر انسانی می داند وبدین واسطه، بد ترین تهمت ها و اهانت ها را نثار اسلام می کند .او برای اثبات نظریه ی خود ازپیش فرض ها و دلایلی سخیف و بی پایه مدد میجوید، که خواندن ان در نقدی که بر نوشتار ایشان اورده ام خالی از لطف نیست:

افشا : بشر و سایر موجودات زنده به صرف بشر بودن و زنده بودنشان دارای کرامت هستند، بشری که دارای کرامت است را نمیتوان سر برید، چشمش را در آورد و یا دستش را قطع کرد، نمیتوان او را شلاق زد، شکنجه کرد و یا زنده زنده سوزاند

جواب : به گفته ی معترض کرامت انسان و بقیه ی جان داران به حیات انان بستگی دارد .از کلام ایشان میتوان چند برداشت نمود:

1.انسان زنده کرامت دارد اما مردگان از کرامت بی بهره اند یعنی امثال سعدی ، ادیسون ،پاستور و... همه ی کسانی که بشریت نسبت به انان احساس دین میکند با مردنشان دیگر بی ارزش و بی کرامتند چون از شرط کرامت که زندگی است بی بهره اند.

2.فرقی بین جنایت کاران و اخلاق مداران نیست چرا که هر دو دسته از نعمت حیات و در نتیجه کرامت یکسان برخوردارند ودیگر تلاش برای رشد فضایل اخلاقی کاری پوچ و بی معنی است.

                                             

3.حیوانات هم از کرامت برخوردارند چون حیات دارند پس کسی حق ندارد جان انها را بگیرد و در نتیجه کشتن و خوردن انها هم نوعی توحش وعملی غیر انسانی است(بنا بر این معترض با هر بار ذبح حیوانات ؛یا خریدن گوشت از قصابی( که تا تقاضا نباشد عرضه هم نخواهد بود)و خوردن غذاهای گوشتی،عملی وحشیانه مرتکب شده است.

4.فرقی بین انسان و حیوان نیست چراکه شرط کرامت به تصور معترض حیات است و حیات درجه ندارد و اصولا بین حیات انسان و حیات حیوان تفاوتی نیست پس از کرامتی یکسان بر خوردارند

                                                                                                           

باطل بودن این عبارات نیاز به اثبات ندارد؛ هم چنان که نا پختگی ادعای معترض بسیار مشهود است. کرامت و شرافت انسان به حیات نیست، بلکه به ارزشهای اخلاقی و انسانی، علم مفید و عقلانیت او و میزان نافع بودن او برای جامعه ی بشریست. کرامت انسانی چیزی نیست که بتوان از او سلب کرد و صفتی نیست که با مرگ او نابود شود.

البته خود بشرممکن است به دست خود ، کرامت خویش را دچار خدشه کند ودر نهایت با رفتارهای ناهنجار، ان را به کلی از دست بدهد .

افشا : اگر آدمی کرامت دارد و جانش شریف است، مجرم نیز آدم هست و جان او نیز شریف است.

                                                         

جواب : همان طور که ذکر شد کرامت انسان به شاخصه های انسانی و اخلاقی اوست، و کسی نمی تواند آن را از او سلب نماید .البته من به معترض حق می دهم که حیات را تنها سرمایه ی بشری بداند و ان را ملاک ارزش گذاری وی قرار دهد؛ چرا که انسانها ی مادی و بی ایمان که مرگ را پایان راه و نابودی مطلق انسان میدانند، با نگاه پوچ انگارانه ی خود به عالم هستی ، انسان ، زندگی و جهان دور و برخود را بی هدف و پوچ می بینند . و در این بینش که هیچ محل اتکائی ندارد، ارزش های اخلاقی رنگ می بازد و بی معنی می نماید چرا که اخلاق بی قاعده و ضابطه ، توهمی بیش نیست ، که تنها ممکن است در مناظرات شعار گونه و یا برای متهم کردن دیگران به کار اید.

 افشا : اشکال ما به اسلام این است که قوانین وحشیانه و غیر انسانی دارد و این دین شایسته انسانی که در قرن 21 ام زندگی میکند نیست

ادعای معترض مفاهیمی را به ذهن، متبادر می کند :

1.اعدام وحشیانه است.

2.بواسطه ی چنین قوانین غیر انسانی ، دین اسلام ارزش پیروی ندارد.

3.هر تفکر و اندیشه ای که دارای محتوایی غیر انسانی و وحشیانه باشد مردود است.

4. انسان امروزی به خاطر اینکه در صنعت و تکنولوژی پیش رفت کرده است ، نیازی به آیین کهنه و غیر انسانی اسلام ندارد.

جواب : اولا وی باید اثبات نماید که اعدام وحشیانه است. و اونمی تواند چنین کاری بکند . زیرا عدم اعتقاد به خداوند و یک قانون جهان شمول الهی، کشکول استدلالات ایشان را از هر گونه ملاک و ضابطه ای تهی می کند . بر اساس کدامین قاعده ی مورد اتفاق، یک عمل، انسانی و یا وحشیانه محسوب می شود؟

تا ایشان قاعده نشان ندهد ، استدلال وی باطل خواهد بود، چرا که ممکن است عملی در قاموس ایشان زشت جلوه کند، اما دیگری ان را حسن ببیند. بنا براین بدون ضابطه، نه تنها خدشه ای براسلام وارد نمی اید بلکه ورود به میدان نقد آن غیر معقول و ناشی از جهلی مرکب می باشد.

همچنان که در پست قبلی، بیان شد اعدام مجازاتی منحصر به اسلام نیست و اعدام دارای جایگاه خاصی ، در تمدنهای مختلف و بعضا ملحد می باشد. بنا براین اگر قرار باشد به این واسطه اسلام کنار گذاشته شود اعتقادات مادی و الحادی هم باید به همین دلیل دور انداخته شود.

 افشا :بیگناهکار یا گناهکار بودن مسئله ای مطلق نیست، بیگناهی یا گناهکار بودن یک شخص را تنها میتوان با مقایسه رفتار او با یک سری قوانین و یا اصول اخلاقی تشخیص داد. تعریف بیگناه ازنگر اسلام چیست. .

جواب : ظاهرا معترض خود نمیداند که چه می گوید و مدعایش را خودش هم نفهمیده است .از طرفی ادعا می کند که بیگناهی یا گناه کار بودن مطلق نیست و ممکن است در دید گاه و اندیشه های مختلف، متفاوت جلوه کند .اما در ادامه می گوید : بیگناهی یا گناه کار بودن را تنها میتوان با مقایسه ی رفتار شخص، با یک سری قوانین و یا اصول اخلاقی تشخیص داد .اگر قابل تشخیص است پس غیر مطلق بودن چه معنایی دارد و اگر نیست این همه جنجال به خاطرچیست؟ معترض با این حرف تمام رشته ها ی خود را پنبه نموده وناخواسته خط بطلانی بر تمامی اعتراضات و استدلالاتش کشیده است .این که ایشان می گوید گناه و پاکی و درستکاری مطلق نیست ، به این معنی است که ضابطه ی مطلقی در جهان وجود ندارد تا ملاک و شاخصه ای برای ارزشگزاری عمل باشد.

به گفته ی معترض ( البته اگر خود را مسئول گفته های خود بداند) یک نفر ممکن است در نظر عده ای، مرتکب عمل مجرمانه ای بشود اما این عمل او در نظر دیگران کاری زیبا و بی نقص به حساب اید ومورد تحسین قرار گیرد.و در این بین معلوم نیست کدام درست می گوید و کدام به خطا رفته است ؛ بنا بر این چطور معترض به خود اجازه می دهد که احکام اسلام یا رفتار بزرگان دین اسلام،در صدر اسلام را به چالش کشیده و ان را غیر انسانی و غیر اخلاقی جلوه دهد؟

در نظر او یا هر فرد مادی، عمل انسانی یا اخلاقی چه خصوصیتت و تعریفی دارد؟در حالی که به اعتراف خود وی خط کش و ظابطه ای،در این بین، وجود ندارد .

 افشا : چهارم اینکه کشتن به هر شیوه امری محکوم است

                                                                 

من برای پاسخ به این اعتراض باطل وجدان ایشان را به قضاوت میخوانم .(البته از اینکه مجبورم با تمثیلی ناخوشایند وجدان خفته ی ایشون رو بیدار کنم ناراحتم و قبلا از ایشون معذرت میخوام ) و از ایشان سوال میکنم که اگر بین شما و فردی خصومتی رخ دهد و او برای انتقام از شما پدر تان را بکشد و تهدید کند که مادرتان را هم خواهد کشت عکس العمل شما چه خواهد بود. حال اگر واقعا به گفته های خود پای بند باشید ( که من باور نمی کنم ) حبس ابد را برای او تجویز خواهید کرد. حال اگر قاتل موفق به فرار شود و با بی رحمی تمام مادر شما را به شکلی درد ناک به قتل برساند ( که ارزو میکنم چنین اتفاقی برای هیچ انسانی رخ ندهد ) انگاه چه خواهید کرد ؟ ایا باز هم به نوشته های بچه گانه تان معتقد خواهید بود و اعدام او را غیر انسانی تلقی خواهید کرد؟

اشکالی ندارد، سعی میکنم با خوش بینی به موضوع نگاه کنم. تصور میکنیم اقای بشر دوست ما! با گزارشی که میدهد، فقط مقدمات دستگیری قاتل را فراهم میکند.اما قاتل دست بر دار نیست و از زندان پیغام میدهد که همین بلا را به سر زن و فرزند شما خواهد اورد. عاقبت از شدت کینه ای که از شما در وجود خود احساس میکند با فرار دوباره ی خود وارد منزل شما شده و زن و فرزندتان را به اسارت میگیرد شما گریه های فرزندتان را می شنوید و از التماس و ضجّه ها ی همسرتان بشدت رنج می برید و خشم ، وجودتان را فرا میگیرد. میدانید که اگر کاری نکنید زن و تنها فرزندتان به سرنوشت پدر و مادرتان دچار میشوند، از پلیس و هیچ کمکی هم خبری نیست .........و شما دسترسی به اسلحه دارید..............چه خواهید کرد؟

شاید با این ادعای ایده الی و آرمانی خود بگویید خود را سپر بلا میکنم تا تیر به عزیزانم اصابت نکند، اما میدانید که بعد از شما نوبت انها خواهد بود ومرگ شما تاثیری به حال آنها نخواهد داشت.

بله کشتن کار بدیست، بسیار زشت و غیر اخلاقی است و....... وقاتل همسرتان را با قساوت میکشد.................و شما می توانستید جلوی او را بگیرید و نگرفتید.

و حالا میخواهد................وشما چه خواهید کرد؟ اگر بگویید کاری نمیکنم که قاتل عزیزانم با خطر روبرو شود به همان خدایی که روزیش را میخورید اما قبولش ندارید دروغ میگویید، و اگر در هر یک از این موارد او را مستحق مرگ بدانید ( کاری نکنید و فقط مستحق مرگ بدانید) تمام ان بافته های شما ، مبنی برظا لمانه بودن حکم اعدام باد فناست.

به راستی کدامین مجازات میتواند پاسخ گوی جنایتی همچون قتل بی گناهان باشد؟ کم نیستند کسانی که فقط و فقط از روی هوس، یا سرخوردگی اجتماعی و به جهت انتقام از جامعه و یا برای ارضائ عقده های پنهان خود مرتکب قتل میشوند. با چه ابزاری میتوان این میل ویرانگر را در انها مهارکرد؟

منتظر ادامه ی مطالب، در پستهای بعدی باشید.


    نظرات دیگران ( )

  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  • زنا و سنگسار 7 : تسامح در عین درایت
    [عناوین آرشیوشده]

  •  RSS 

  • خانه

  • ارتباط با من
  • درباره من

  • پارسی بلاگ
  • درباره من

  • لوگوی وبلاگ

  • فهرست موضوعی یادداشت ها

  • مطالب بایگانی شده

  • اوقات شرعی

  • اشتراک در وبلاگ

  • وضعیت من در یاهو

  •